شیعه علی(ع) بودن یعنی اینکه پا جای پای علی(ع) گذاشتن. هرکس که این ادعا را دارد بگوید که ما برویم و کف پایش را بوسه بزنیم. «در خانه اگر کس است یک حرف بس است» یکی از ذاکران اهل بیت(ع) تک بیتی دارد که انسان را به فکر عمیقی فرو میبرد؛ ایشان میفرماید: «فرق بین یا علی و با علی یک نقطه است؛ اما یا علی گفتن کجا و با علی بودن کجا». ما فقط یا علی میگوییم، مثل همه وزنهبرداران که میخواهند وزنهای بلند کنند و یا علی میگویند؛ یا وقتی جسم سنگینی را بلند میکنیم یا علی میگوییم. حتی در برخی موارد میخواهیم از کسی خداحافظی کنیم یا علی میگوییم. اما آیا واقعا این یا علی که میگوییم از روی شیعه بودن است؟
ما زمانی میتوانیم ادعا کنیم شیعه هستیم که هم یا علی بگوییم و هم با علی باشیم و این چیزی است که امروز کمتر شاهد تحققش هستیم؛ اگر ما به این مسائل توجه کنیم، متوجه میشویم که در حق نهجالبلاغه خیلی جفا کردهایم.
فراموش نکنیم ما با بهرهمندی از نهجالبلاغه انقلاب کردیم و پیروز شدیم، اما بعد از پیروزی انقلاب نهجالبلاغه را بوسیدیم و کنار گذاشتیم! عملاً کسی هم نمیتواند ادعا کند که این اتفاق نیفتاده است. سال ۱۳۷۹ مقام معظم رهبری آن را به نام امام علی(ع) و سیره علوی نامگذاری کردند؛ ما نمیخواهیم حرفی بر خلاف مصالح نظام بگوییم، اما خیلی دوست دارم شرایطی فراهم شود که همه ما قرآنیها، مدیران و مسئولان دور هم جمع شویم و توضیح دهیم که از سال ۷۹ تاکنون چند قدم در رابطه با تحقق سیره علوی در جامعه و محیط کارمان برداشتهایم؟ کدام یک از کارهای ما نزدیک به کارهایی است که رنگ و مشی حضرت علی(ع) دارد؟